-
وقت
جمعه 6 آبانماه سال 1384 05:05
سلام خیلی وقت بود که از این متن های اینجوری ننوشته بودم ولی با لاخره خدا کمک کرد و یه وقت مفتی گیر آوردم خیلی حرفا می خواستم بزنم که همین الان که گفتم "وقت" بقیه حرفام یادم رفت جونم براتون بگه از فیض عجیبی که تو ماه رمضون و به خصوص شبهای قدرنصیبم شد؛ قضیه از این قراره که هر شب که از مراسم شب قدر بر میگشتم Add می شستم...
-
با تو...
یکشنبه 1 آبانماه سال 1384 04:11
همیشه از نگاه تو با تو عبور می کنم از اینکه عاشق توام حس غرور می کنم دوباره با سلام تو تازه تازه می شوم با نفس ساده تو غرق ترانه می شوم با تو ستاره می شوم, با تو ستاره می شوم با تو ستاره می شوم ,با تو ستاره می شوم از سایه های ملتهب همیشه می گریختم با رفتن تو هر نفس بغض دوباره می شوم ناجی شام شوکران با دل عاشقم بمان به...
-
یه گزارش...
چهارشنبه 27 مهرماه سال 1384 05:37
هیچ می دونین چرا رضا صادقی این قدر رو مشکی کلید کرده و ول نمی کنه؟ بهتره دلایل فنی شو از زبون خودش بشنوین.... خداییش بیرا نمی گه! تازه یه عالمه عکسهای خفن از خودشو ویلاشم گرفتیم که دیدنیه. اینجا کلیک کنید
-
همه ی قصه...
جمعه 22 مهرماه سال 1384 09:20
هرچی آرزوی خوبه مال تو هرچی که خاطره داری مال من اون روزای عاشقونه مال تو این شبای بی قراری مال من منم و حسرت با تو گم شدن تویی و بدون من رها شدن آخر غربت دنیاست مگه نه اول دو راهی آشنا شدن تو نگاه آخر تو آسمون خونه نشین بود دلتو شکسته بودن همه ی قصه همین بود میتونستم با تو باشم مثل سایه مثل رویا اما بیدارمو بی تو مث...
-
یک مصاحبه ی توپ...
شنبه 16 مهرماه سال 1384 16:14
شایعه آلبوم جدید شهیاد شنیده شده که قراره آلبوم جدید شهیاد به بازار بیاد ولی شهیاد تکذیب کرده و میگه آلبوم مال یکی دیگه اس بهتره متن مصاحبه رو از زبون خود شهیاد بشنفین که بهزاد بلور زحمتشو کشیده اینجا رو کلیک کنید تا حالشو ببرین
-
روز اولی...
چهارشنبه 13 مهرماه سال 1384 16:35
امروز صبح در سوپر مارکت رفیقمو دیرتر از روزای قبل باز کردم یعنی ساعت 9 صبح(تا موقعی که کلاسها شروع نشده می رم اونجا،از بیکاری بهتره) چون امروز روز اول ماه رمضون بود. باورتون می شه یا نه نمی دونم!اول اینکه فروش سیگار از روزای قبل بهتر بود!واسه چند نفر نوشابه ی خنک تگری باز کردم ،به یکی 200 گرم نخودفروختم همسایه هامون...
-
شکر...
دوشنبه 11 مهرماه سال 1384 15:24
دیروز رفتم دانشگاه و با ریختن مبلغ نا چیزی تو حلق دانشگاه....اوههههههوم رسما دانشجو شدم! خدایا شکر...شکر
-
به این میگن حال اساسی!
یکشنبه 3 مهرماه سال 1384 23:35
دیروز رفتم دانشگاه ،گفتن ثبت نام ها از دهم!کلاس ها از پونزدهم شروع میشه! اینم از ما،! یکی نیست بگه تا اون زمان چه غلطی می خواهید بفرماییید! یه سال خواستیم بریم دانشگاه،ببین نامردا چیکار می کنن!
-
یاد باد آن روزگاران یاد باد...
شنبه 2 مهرماه سال 1384 09:00
یاد باد آن صحبت شب ها که با نوشین لبان بحث سر عشق و ذکر حلقه ی عشاق بود هفته ی دفاع مقدس یاد آور دلاوریهای شیر مردان و شیر زنان بیشه ی عشق و بانیان عزت این آب و خاک گرامی باد.
-
از فروغ...
یکشنبه 13 شهریورماه سال 1384 11:58
ای دو چشمانت رهی روشن به زیبایی ای نگاهت باده ای در جام مینایی آه! بشتاب ای لبت همرنگ خون لاله ی خوشرنگ صحرایی ره بسی دور است لیک در پایان این ره قصر پر نور است فروغ فرخزاد
-
۵۰ راه برای بچه فنج بازی
شنبه 12 شهریورماه سال 1384 10:24
بر اون شدم تا اگه خدا قبول کنه ایندفه هویجوری یک سری از تجربیات غنی سازی شده و یوسی هشت ام را بپاشم توی این صفحه تا بر و بچ حالی ببرند ومار مولک وجودشونو آپ تو دیت کنند! قبل از همه چیز اعلام می کنم هر گونه بلا وحادثه ناگواری که در اثر خوندن این مطلب پیش بیاد به هیچ عنوان هیچ مسئولیتی متوجه من نیست و هر بلایی سر خودتون...